شعر۱۲۶۳

گلستانم خزان دید است ای دل
نوای بلبلان غم دیده ای دل

صدای باغبان در باغ کو دل
شقایق سینه چاک گردیده ایدل

گل و بلبل نوای بی قراری
ز دست باغبان آشفته ای دل

هزاران لاله پرپر گشته ای دل
ز خون هر جوان آشفته ای دل

غمِ ویران سرای این وطن را
بِجِسم وجان حکایت دارد ای دل

درفش کاویان افتاده ای دل
سراسراین وطن غم دارد ای دل

سزاوار

4 Comments

  1. مهدی جان تو همیشه مایع افتخار من و سایر دوستان بودی یادت هست حقوق بگیر بودی به ما پول قرض میدادی میگفتی هروقت کارمند شدید پول منو بدید تو دفتر چت صورت حساب برامون باز کرده بودی یاداشت میکردی یاد اون روزای خوش بخیر

پاسخ دادن به ii_donya__ لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *