شعر۸۲۹

چندیست که میخانه دگر ساز ندارد
چون ساقی و آن ساغر و پیمانه ندارد

گویند که می خانه دگر بوی ندارد
بوی از بت یک عاشق دل جوی ندارد

بوی می ناب از طرف یار ندارد
شوریدگی از دلبر و دلدار ندارد

شاهدبه میان نیست که مطرب ندارد
چون رقص به پا دارد معشوق ندارد

هنگامه بنا دارد و هنگام ندارد
از خانه برون آمده او خانه ندارد

4 Comments

  1. اگر میخواهید رشد کنید و بزرگ شوید ، قدم به قدم باید از گذشته خود دور شوید …
    گذشته را رها کنید …
    از شکست ها ، نا امیدی ها ، نتوانستن ها ، اتفاقات بد درس بگیرید ، بعد با آنها خدا حافظی کنید ، آنها جزئی از زندگی شما بوده اند اما قرار نیست تا ابد با شما باشند…
    نترسید …
    رهایشان کنید …
    به زمان حال بیایید و آینده ای روشن بسازید .
    آینده ای که متعلق به شماست .
    آینده ای که حق شما و سهم شماست.

پاسخ دادن به mozhganp2000 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *