شعر
درمنبر وعظ خطبه به جز ناله و آه نیست
واعظ سخنش از حرم عشق و وفا نیست
هر جا بروی قصهی حزن است وعزاهست
جزوعده به عقبی سخن ازمهروصفانیست
رو پا به می خانه بنه شاد به گردی
جز مطرب وساقی سخن ازناله وآه نیست
شادی و شعف هم دل و هم مجلس یاران
نوشید در این دم که فردای دگر نیست
???