شعر ۵۹۵

دوش در  میکده  ما ساز  و نوائی داشتیم
بهر  دلداری دل شور و  شعف می داشتیم

شاهدان دررقص‌و باساقی حکایت داشتیم
مطرب و پیرمغان را در سماع می داشتیم

صوفیان دروجد هوهورا به پا می داشتیم
یک نفس بهرحبیب دنیا سخن می داشتیم

3 Comments

  1. مستانه مستم میکنی ، دل را زدستم میکنی
    گه باده نوشم ای صنم،گه می پرستم میکنی
    در سوزو تابم میکنی ، هر دم خرابم میکنی
    گه می نوازی ماه من ، گاهی زهستم میکنی
    _اهو?⚡️?

پاسخ دادن به ynnyz3744 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *