شعر
میرفت دلم هرسو مجنون شده بود با او
او در پی دل داری دل در طلب یاری
سودای دل دارد این دل دلکم با او
او در صدد ناز است دل طالب طراری
شاهد به رقص آمد امشب به سر کویش
مطرب به وجد آید در عالم هوشیاری
هم شاهد و هم مطرب بزمی بپا کردند
با ساقی و آن زاهد در عالم دین داری
اومست شدست امشب سجاده رهاکردست
میخانه سرا کردست رفتست به دل داری
او دل به پیرش داد تا گفته او گوید
گوید اناالحق را در عالم بیداری
مهدی ندا در داد ای مفتی دینداران
آئید به میخانه گوئید ز دین داری
بسیارزیبادرودبرشمااستادگرامی????????
بهشت رامیتوان روی زمین احساس کرد
وقتی کسی ، برای شادی ات تمام تلاشش را می کند☘
دنیا مگر چیست؟
جزدلهایی که برای مهر ورزیدن
دور هم جمع شده اند؟
بهشت همینجاست مهربان باشیم☘
?
بسیارعالی بوداستادعزیزم ??????