شعر ۴۲۷

دلم دیدا ر  تو دارد  هوای  تازه میخواهد
اسیرم درقفس کردی گل وگلزار میخواهد

کمند زلف مشکینت مثال  دام‌‌ میماند
خط وخال ودوابرویت دل شیدا میخواهد

هراران  سال  اگر  ذیم  غلام زلف مشکینت
حدیث عشق گر گویم  دلم دلدار میخواهد

8 Comments

  1. ❥❥✶•• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❥❥✶•• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کاش می شد دفتر ناگفته ها را باز کرد
    تا مگر در وسعت دل شکوه را آغاز کرد

    کاش می شد در خیابان زیر چتر همدلی
    لحظه های دل تپیدن را به عشق ابراز کرد

    کاش می شد بارها مثل کبوترهای جلد
    راحت و آسوده دل تا هر کجا پرواز کرد

    کاش می شد با ترانه زیر باران در سکوت
    در شروع هر ترنم سوز دل را ساز کرد

    کاش می شد بارها بر موج دریا مثل قو
    جفت خـود را در کنار برکه ها آواز کرد

    کاش می شد از درِ دروازه ی قرآن گذشت
    دیدن از رخسار ماهِ شهره ی شیراز کرد

    کاش می شد در کنار باغِ گل مثل نسیم
    روی زیبای عسل را با نوازش ناز کـرد ❥❥✶•• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❥❥✶•• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

پاسخ دادن به minoo.a22 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *