شعر ۴۲۱

عید قربانست و  قربانی  کنند
من به  مسلخ  آمدم‌ تا  آن  کنند

جسم و جانم قبله گاهش توشدی
سعی و  مروه در منا جانم  شدی

مسجدومحراب و منبر هم  توئی
سجده گاه  قلب بیمارم  توئی

حال در  مسلخ حضوری یافتم
در ره  عشقت  ز جان بگذاشتم

گوبیا  این جان را بی جان  کنند
آنچه قربان میکننداین جان کنند

در طواف کعبه ات جان داده ام
جان تب دارم  به قربان داده ام

3 Comments

پاسخ دادن به ahoo137500 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *