شعر۱۱۸۱
با نوای نای و نی رقصان و پا کوبان روم
هم چو شیدایان پی آن کاروان با هو روم

گفته ام شاید به زلفش دست و تُرکتازی کنم
هم چو ساحر سِحر بر زلفش زنم با او روم

سوز دل از آه حِرمانم برون خواهد شدن
ساغری از خون دل در وصف جانانم خورم

شور و شوق عاشقی تا کی نهان باید کنم
در ره سودای دل بد نام و بی سامان روم

6 Comments

پاسخ دادن به haniyeh_narooui لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *