شعر۱۱۸۳
چه کنم که روی ماهت پس بُرقع من ندیدم
به دل آرزو ماند و رخ ماهتو ندیدم
به سرای کویت ای دل همه شب پاس دارم
همه روز گِرد کویت چه کنم تو را ندیدم
ز دو دیده خون فشانم که جمالتو ندیدم
به هوای بوی زلفت ز نسیم بو ندیدم
هدفی جز این ندارم که نگه بر تو بینم
به طواف کعبه رفتم ولی آن رخت ندیدم
به سرای گل چو رفتم ز نوای گل شنیدم
که به باغ و راغ هرگز چو جمال تو ندیدم
??????
????
????
لایک
قلمتان مستدام
?????????
عالی?????