شعر

بار الها عدل خود رو کرده ای
حکمت از خیر و شرت وا کرده ای

این شوریست به دل ها کرده ای
غصه و غم را بر ما کرده ای

شور و شیدایی ز ملت برده ای
ماتم و سوز و گداز آورده ای

خلق را افسون و جادو کرده ای
غم سرا این ملک را تو کرده ای

هیرمند بر مردمان خشکیده ای
مردمانش را تو حیران کرده ای

طاهر عریان چه نیکو گفته ای
گفته اش بر مردمان جا کرده ای

آن یکی نعمت و نازش داده ای
این دگر نانش به خون آلوده ای

عدل و داد خود اگر این کرده ای
راه و رسم اهرمن به کرده ای

5 Comments

پاسخ دادن به ii_donya__ لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *