شعر

توبه کردم که دگر بر در میخانه شوم
بجز از ساقی مجلس ره خمخانه شوم

توبه کردم دیده را جیحون کنم
تا حکایت از دل مجنون کنم

توبه کردم چون نصوح یا رب کنم
درد. دل با صاحب عالم کنم

تا بگویم درد و رنج اشتیاق
هم چو مولا از جدایی و فراق

سینه ای دارم در آتش سوخته
آه و دردش عالمی افروخته

از جدایی ها نهادش سوخته
عشق و مهرش رابجان اندوخته

ناله می دارد به محبوبش رسد
ترک جان گوید به معبودش رسد

2 Comments

پاسخ دادن به mozhganp2000 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *