شعر۱۱۷۵
در هوای کوی تو خیمه به صحراها زدم
سوی جانان رفته و بنیاد جان برجان زدم

تا بگویم عشق لیلی را ز انجم دیده ام
سو سو و چشمک پرانی با ستاره ها زدم

گفته ام من تاب مستوری ندارم جان من
خیمه وخرگاه خودبرکوی و هر برزن زدم

3 Comments

پاسخ دادن به ma_ral86 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *