شعر۱۱۶۲
ترسم مرا بینی افتاده و افسرده
در جمع پری رویان دیوانه ی دیوانه

افتاده به میخانه هم دور ز پیمانه
من مست و ساقی مست دیوانه دیوانه

زلف سیه اش دردست شادیم ازآن باده
از نرکس مستش مست دیوانه دیوانه

شمعیم و پروانه در گوشه ی میخانه
بی زار از این عالم دیوانه ی دیوانه

از دیر برون جستیم بر میکده پیوستیم
افتاده به پای دل دیوانه ی دیوانه

خوش خفته و بیداریم در محفل دلداران
مجنون در این وادی دیوانه ی دیوانه

5 Comments

پاسخ دادن به hanyeh.narouie لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *