شعر۸۷۶a
گفته اند یوسف وشی کوس اناالحق میزند
همچو منصور تیشه ای برکفرو ایمان میزند

گنج عشق و در دل عاشق چه ویران میکند
با دل خونین چنین هیهات بر جان میزند

هر دو عالم را به یغما داد و دم میزند
آتشی گوئی که او دارد به عالم میزند

بس که او دم میزند از عشق پر پر میزند
میزندیاهوزندهم هو زندآتش براین عالم زند

محتسب خواهد که او را حد بی پایان زند
او اگر ترسد چرا در مجلسش هو هو زند

3 Comments

پاسخ دادن به ma_ral86 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *