شعر ۳۳
من جام به جز از کف جانانه نگیرم
من کام به جز از لب دردانه نگیرم

من چنگ به جزازخم گیسوش نگیرم
من باده به جز دیده مخمور نگیرم

من خانه به جز میکده یار نگیرم
من ساقی مجلس چو دلدار نگیرم

من دیده و دل از کف آن یار نگیرم
من شور ز می خانه هوشیار نگیرم

فریاد کنم از غم و دل شاد نگیرم
ترسم که بمیرم ولی دلدار نگیرم

One comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *