شعر
به هوای کوی دیگر به سرای تو نگردم
که نوای عاشقانه ز سرای تو شنیدم
ز حیاط خود پریدم بر بام تو نشستم
به هوای آنکه روزی به نظر نشسته باشم
تو بیا که زندگی را به کمند تو به بندم
به نگاه چشم مستت سرو جان بر تو بندم
به قمار خانه رفتم دل و دین خود بدادم
که حدیث عشق ومستی به بهاء شیخ دادم
اگرم که شیخ کردست بر دل خوک بانی
همه عمر کرده باشم به سرای تو شبانی
ای جووونم??????بسیارزیباودلنشین??????