۱۷ بهمن ۱۳۹۶ ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ شعر_مهدی_سزاوار شعر ۵۷۹ عزیزون درد من درمان نداره اسیر عشقم و سامان نداره پری روئی رخش همچون ملائک زد است تیری به قلبم غم نداره نوشتهٔ پیشین نوشتهٔ بعدی 2 Comments ahoo13700 ۲۲ بهمن ۱۳۹۶ at ۳:۳۴ ق٫ظ 7 سال ago احســــــــــــنت زیبا بود استاد بزرگوارم??? ahoo13700 ۲۲ بهمن ۱۳۹۶ at ۳:۳۵ ق٫ظ 7 سال ago راد تویی ، داد تویی ، عاشق “فریاد” تویی ؛ مست تویی ، هست تویی ، ساقی محراب منم ! درد منم ، داد منم ، ناله و ” فریاد ” منم ؛ شهره و مشهور تویی ، عاشق تواب منم ?اهو? دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *CommentName* Email* Website Save my name, email, and site URL in my browser for next time I post a comment. Δ
ahoo13700 ۲۲ بهمن ۱۳۹۶ at ۳:۳۵ ق٫ظ 7 سال ago راد تویی ، داد تویی ، عاشق “فریاد” تویی ؛ مست تویی ، هست تویی ، ساقی محراب منم ! درد منم ، داد منم ، ناله و ” فریاد ” منم ؛ شهره و مشهور تویی ، عاشق تواب منم ?اهو?
احســــــــــــنت زیبا بود استاد بزرگوارم???
راد تویی ، داد تویی ، عاشق “فریاد” تویی ؛
مست تویی ، هست تویی ، ساقی محراب منم !
درد منم ، داد منم ، ناله و ” فریاد ” منم ؛
شهره و مشهور تویی ، عاشق تواب منم ?اهو?