شعر ۳۱۹
روزگاریست ز مسجد ره میخانه زدم
نقش زیبای رخت بر دل دیوانه زدم
باده هرشب چو زدم ، نرگس مست توزدم
جلوه ناز تو را بر در میخانه زدم
شعر ۳۱۹
روزگاریست ز مسجد ره میخانه زدم
نقش زیبای رخت بر دل دیوانه زدم
باده هرشب چو زدم ، نرگس مست توزدم
جلوه ناز تو را بر در میخانه زدم
سلام استاد !!! زیباست ?? مرا با تو احساسی ست متقابل ✔✔✔
????????
?????????????
?????? امشب به ســرم فکر تو بود و تو نبودی
هـــــر رکعت من ذکــر تو بود و تو نبودی
هـــــر روز بــرایم رمضــان بـود ولیکن
پایــــان شبم فطــــر تو بود و تو نبودی
رفتــــی و ولی باز در آغــــوش خیالت
بر پیرهنـم عطــر تو بـود و تـو نبودی
مستـانه میـان غـــزلم قهقهه کردی
چشمـــان قلم سکر تو بود و تو نبودی
تا صبح تفـــال زده ام زار و پریشـــــان
امشـب به سرم فکر تو بود و تو نبودی ?➡️ اهو?❤️