شعر  ۳۲۰

الهی نگاهی به آن  دلبران
به بتخانه و کعبه و عاشقان

به رندان  افتاده  در پای تو
به  آن  عاشقان  گرفتار  تو
به مستان میخانه خانه ات
به رندان افتاده در لانه ات

اسیر تو گشتند چون رانده ای
ز  مینو به این عالم ‌افکنده ای

دلش را به مهر خود همساز کن
به  جنت  نوای خوش آواز کن

2 Comments

  1. نازم ان دستی که دست زورمندان بشکند
    بشکنددستی که بازوی ضعیفان بشکند

    شیشه بشکستن نباشدافتخارسنگ سخت
    سنگ اگرسخت است جای شیشه سندان بشکند

    دست وپاگربشکندبانسخه درمان میشود
    چشم گریان هم دمی بابوسه خندان میشود

    ای خداهرگزنبینم بشکندقلب کسی
    دلشکسته باطنش ازریشه ویران میشود
    اهو???

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *