شعر ۲۴۷
دیده بر بند که آشوب به پا خواهی کرد
آن نگاهی که تو از روی صفا خواهی کرد
جلوه روی تو را سیر بدیدم ولی
ناز و طنازی خود را به خفا خواهی کرد
زلف آشفته خود گر چه به رخ ریخته ای
این عجب بینکه برمن توچه هاخواهی کرد
شعر ۲۴۷
دیده بر بند که آشوب به پا خواهی کرد
آن نگاهی که تو از روی صفا خواهی کرد
جلوه روی تو را سیر بدیدم ولی
ناز و طنازی خود را به خفا خواهی کرد
زلف آشفته خود گر چه به رخ ریخته ای
این عجب بینکه برمن توچه هاخواهی کرد
?????????