شعر ۱۹۱

دل سودا زده ام سخت گرفتار شدست
به اسیری تو رفتست و بیمار  شدست

ز نگاهی دل و دینش  به  یغما شدست
طره  ناز تو  را دیده  و  بیمار  شدست

طاق  ابروت  که  محراب دل ما بودست
نرگس مست تورادیده که غمخوارشدست

زاهد و  شیخ  و  دو  صد  مغ  بچه گان
گرد محبوب بگردند که هوشیارشدست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *