شعر ۱۹۶
در هیاهوی وفا داری وفا داری نبود
عاشقی را درد بود و درد درمانی نبود
شور در میخانه بود و سوی معبد هیچ بود
پیر در خمخانه بودوشیخ چون درویش بود
قاضیان از عدل میگفتند و داداری نبود
عاشقان از عشق میگفتند خریداری نبود
جورها کردند بر مجلس که دینداری کنند
دین و دینداری به مجلس هم خریداری نبود
بسیار عالی و دلنشین بود…
جناب اقای سزاوار شناختید منو؟!
بابا جونم عالی???❤❤????
عالی بود عالی???????????????????