شعر۱۲۵۳

می و میخانه به آتش کشند بی خبران
چون ندانند که می از خُمِ آن جانانست

آن چه گویند به محراب عمل نتوانند
چون که باور ندارند که جان جانانست

شاهدو مطرب و آن دلبرکِ‌ مستِ خموش
نرگس مست چو دارد همه از جانانست

گفته بودند در آن میکده فریاد کنند
که چنین شاهدمست مست ازآن جانانست

تنوره پوشن و در جمع سماع بر خیزند
که اگر هو کنند هو به دان جانانست

One comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *