شعر۱۱۰۶
گر هوای گریه داری گریه کن
داغ دل بر سینه داری گریه کن
عهد را بشکسته داری گریه کن
بر وفای بی وفایان گربه کن
بر نوای بی نوایان گربه کن
ناله شب زنده داران گریه کن
بر بلوچ بی گناهم گریه کن
هستیش بر آب رفته گربه کن
او وطن را پاس دارد گربه کن
دروطن هم کس نداردگریه کن
بر غریبی و اسیریش گریه کن
بهر آزادی به بند است گریه کن
آنکه حنجر را دریدست گریه کن
دردها ازدین چشیدست گریه کن
بهر آزادی توانی گریه کن
بر غریبی وطن هم گریه کن
گریه کن تا میتوانی گریه کن
گر هوای گریه داری گریه کن
_سزاوار
واقعا جای تأسف دارد برای مدیران که رسیدگی نمیکنن
خیلی قشنگ بود این شعر ????
احسنت استادعزیز،اشعاربسیارعالی وپرازاحساس هستند???