شعر۱۲۰۸
می چو پاکست و منزه به میخانه برید
به حریم حرم دوست چو دُردانه برید
قَدَح و جام بیارید و به غَمزه ببرید
به کرشمه ز سبو باده مستانه برید
بنده ی مطرب آن باده ی دُردانه شوید
می لعل از لب آن ساقی جانانه برید
به طریقت ره آن پیر خرابات روید
همچو حلاج می ناب به میخانه برید
باده و باده خوران را به سماع بر دارید
مست و مستانه به وجدآمده خمخانه برید
شعر _مهدی_سزاوار