شعر
دوش سلطانی میخانه به نام تو زدند
ساقی و ساغر و پیمانه به پای تو زدند
نوش نوش و جام جام بر سر جانانه زدند
شاهدان مست به میخانه چه رندانه زدند
به خرابات سخن از تو و جانانه زدند
ره مطلوب از آن خانه به خمخانه زدند
خُم و خمخانه تُهی بود از آن باده لعل
گر نَمی باده به خُم بود چه مستانه زدند