شعر
آتش عشقش وجودم سوخته
چون ذلیخا تار و پود افروخته
خانمانم را به آتش دوخته
آبرویم را به کویش باخته
کوس رسوائی به برزن تاخته
سینه ام را دَم به دم او سوخته
تا که بر گوید که او لیلاسته
عاشقی مجنون صفت میخواسته
شعر
آتش عشقش وجودم سوخته
چون ذلیخا تار و پود افروخته
خانمانم را به آتش دوخته
آبرویم را به کویش باخته
کوس رسوائی به برزن تاخته
سینه ام را دَم به دم او سوخته
تا که بر گوید که او لیلاسته
عاشقی مجنون صفت میخواسته