شعر
گر هوای گریه داری گریه کن
داغ دل بر سینه داری گریه کن
عهد را بشکسته داری گریه کن
بر وفای بی وفایان گریه کن
بر نو ای بی نوایان گریه کن
ناله شب زنده داران گریه کن
بر بلوچ بی گناهم گریه کن
هستیش بر آب رفته گریه کن
گریه کن اوکس ندارد گریه کن
بی وسوهم او غریبه گریه کن
اووطن را پاسدارست گریه کن
دروطن هم کس نداردگریه کن
بر غریبی و اسیریش گریه کن
بهر آزادی به بنداست گریه کن
آنکه حنجر را دریدست گریه کن
دردها از دین چشیدست گریه کن
بهر آزادی توانی گریه کن
بر غریبی وطن هم گریه کن
گریه کن تا مزتوانی گریه کن
گر هوای گریه داری گریه کن