شعر۱۰۷۲
عاشقان آئید و خاک گور من ساغر کنید
مجمری از عنبر و مشک ختن بر آن کنید
تا بسازند زان سفال و جامها پر می کنید
حلقه حلقه زان سفال برزلف آن دلبرکنید
جام ها زان تربتم بر میکده اهداء کنید
تا شراب لعلگون بر جام و هم ساغرکنید
مطربان با ساز وطنبور شورها بر پا کنید
شاهدان باراز و نازهرعشوه ای برما کنید
گردش مینای ساقی نوش نوش برپا کنید
با نفیر نوش نوش احیای جان بر ما کنید
مست را هوشیار بینید مرده را احیا کنید
زلف را آشفته بینید این دلا رسوا کنید