شعر۱۱۲۳
حرم و دیر کجا و ، بت و بتخانه کجا
شطح و طامات کجا، مسجدومحراب کجا
صنم و بت بکجا و ، دل و دلدار کجا
خِرقِه و دَلق کجا ، صوفی سرمست کجا
من و ساقی به کجا ، لولی مستانه کجا
شاهد و شیخ کجا ، پیر خرابات کجا
نرگس مست کجا ، ساغر و پیمانه کجا
لب دلدار کجا ، لعل بدخشان به کجا
خال هندو کجا ، دانه فلفل به کجا
هردو جان سوز ولی این بکجا آن بکجا
سزاوار
?????عالی بود استاد عزیزم
بسیارعالی استادعزیز???????
/ حال من خوب است حال روزگارم خوب نیست
حال خوبم را خودم باور ندارم خوب نیست
ابر و باد و خاک و آتش شرمسارم می کنند
این که از یاران خوبم شرمسارم خوب نیست
روز وشب را می شمارم ؛ کار آسانی ست ؛ حیف
روز و شب را هرچه آسان می شمارم خوب نیست
من که هست و نیستم خاک است ،خاکی مشربم
اینکه می خواهند برخی خاکسارم خوب نیست
ابرها در خشکسالی ها دعاگو داشتند
حیرتا! بارانم و بایدنبارم خوب نیست!
در مرورخود به درک بی حضوری می رسم
زنده ام ، اما خودم را سوگوارم خوب نیست
مرگ هم آرامش خوبیست می فهمم ولی
این که تا کی در صف این انتظارم خوب نیست …
محمدعلی بهمنی
بسیارعالی???