شعر ۱۰۶۲
دوش در میخانه بودیم و چه حالی داشتیم
ساقی و ساغر به پای همدگر می داشتیم

شاهد مجلس برقصو صوفیان در وجد نای
جای جای میکده هر یک نگاری داشتیم

تار و طنبور در کنار نای غوغا کرده بود
رقص مجلس را نگاه کبریایی داشتیم

دف زنان یاهو کنان پیررابه رقص وا داشتیم
تا سماع عاشقی یک جا به دل می داشتیم

2 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *