شعر ۹۹۲
من خانه خراب دل بیمار شدم
صیاد بودم که صید صیاد شدم

عمری پی دل جانب آن یار شدم
برچشم خمارمست وهوشیارشدم

راکع به رکوع سوی جانانه شدم
ساجدبه سجود طاق ابروش شدم

بر لامک او دلبر و دلدار شدم
از دوری او جوان ولی پیر شدم

6 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *