شعر۱۰۷a عشق یعنی با خدا تنها شدن در جوار مهر او یک جا شدن عشق یعنی نرد عشق و باختن در حریم کبریا دل ساختن دلبری با دلبریها کردن است باخدایت عاشقی ها کردنست عشق یعنی با خدایت بوده ای دلبری ها بر وجودش کرده ای نام های او به …
برچسب: متن
شعر۱۱۶۴ عشق یعنی دل به دیگر داشتن جسم و جان را در رهش انداختن باده را در جام و ساغر ربختن مشک سوده را در آن انداختن زخمه را بر تار جان بنواختن شاهد و بر رقص بر پا داشتن مطرب و نائی نوائی داشتن خسروانی ها سرودی ساختن تا …
شعر۱۱۶۱ درد عشق و عاشقی بیگانه میدارد مرا صوفی مجلس ز مجلس دور میدارد مرا مسجدو محراب از خودرانده اند دانی چرا کعبه و بتخانه هم دیگر نمی خواهند مرا حرم و دیر و کنیسا گفته اند نا آشناست دین و دین داری نمی داند نمی دانند مرا یوسف گمگشته …