شعر

ما ز ادیان سماوی رسته ایم
مکتبی ازعشق برخود بسته ایم

دین حکایت از جدائی ها کند
عشق از مهر و وفا غوغا کند

مکتب عشاق ز مکتب ها جداست
عاشقان خنیاگرند آنهم به جاست

عاشقان هو هو کنند یاهو کنند
از برای عشق هر دم هو کنند

مجلس عشاق را وجد و سماست
عاشقان را پیر و معبودش خداست

3 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *