۹ مهر ۱۳۹۷ ۹ مهر ۱۳۹۷ beautiful, irantraveling, love, poet, poetry, ادبیات, ایران, بهترین, زاهدان, زیبا, زیبایی, شاعر, شعر, شعر_عاشقانه, شعر_مهدی_سزاوار, شعر_نو, شعرای_معاصر, عشق شعر از ریحانم چشم به انتظار و دلم غمگسار او آن جان سوخته ، تن پر گواه کو دردی دو باره سینه ام را بهم فشرد آن موج پر تلاطم دریای آه کو دیگر نه این جنون تباهی برای او آن شعله های فروزنده ی گناه کو نوشتهٔ پیشین نوشتهٔ بعدی 2 Comments mozhganp2000 ۹ مهر ۱۳۹۷ at ۱۱:۰۸ ق٫ظ 7 سال ago وقتی که ترکم می کنی ، یک عمر در جا می زنم روی تمام شیشه ها ، شبها مقّوا می زنم وقتی کنارم نیستی ، بیزارم از خورشید وُ ماه ترکیبی از خاکستری ، بر بوم ِ فردا می زنم چشمان ِ بی آرایشم ، بعد از تو صادق نیستند جای خودم ، آیینه را ، وقت تماشا می زنم ! مایوس و ُ بی انگیزه در هر شعر دفنت می کنم روبانِ مشکی گوشه ی سینی ِ خرما می زنم گاهی تظاهر می کنم ، دارم خودم را می کُشم قرص ِ مُسکِّن می خورم … اصلا رگم را می زنم! آنقدر شاعر می شوم تا مادرم عاصی شود آتش به قلبِ خسته وُ حسّاسِ بابا می زنم وقتی که ترکم می کنی، من ترکِ دنیا می کنم یا در خودت غرقم بکن ، یا دل به دریا می زنم ! s4eedeh1 ۹ مهر ۱۳۹۷ at ۱۱:۲۶ ق٫ظ 7 سال ago بسیارزیبا وعاااالی????????????? پاسخ دادن به s4eedeh1 لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *CommentName* Email* Website Save my name, email, and site URL in my browser for next time I post a comment. Δ
mozhganp2000 ۹ مهر ۱۳۹۷ at ۱۱:۰۸ ق٫ظ 7 سال ago وقتی که ترکم می کنی ، یک عمر در جا می زنم روی تمام شیشه ها ، شبها مقّوا می زنم وقتی کنارم نیستی ، بیزارم از خورشید وُ ماه ترکیبی از خاکستری ، بر بوم ِ فردا می زنم چشمان ِ بی آرایشم ، بعد از تو صادق نیستند جای خودم ، آیینه را ، وقت تماشا می زنم ! مایوس و ُ بی انگیزه در هر شعر دفنت می کنم روبانِ مشکی گوشه ی سینی ِ خرما می زنم گاهی تظاهر می کنم ، دارم خودم را می کُشم قرص ِ مُسکِّن می خورم … اصلا رگم را می زنم! آنقدر شاعر می شوم تا مادرم عاصی شود آتش به قلبِ خسته وُ حسّاسِ بابا می زنم وقتی که ترکم می کنی، من ترکِ دنیا می کنم یا در خودت غرقم بکن ، یا دل به دریا می زنم !
وقتی که ترکم می کنی ، یک عمر در جا می زنم
روی تمام شیشه ها ، شبها مقّوا می زنم
وقتی کنارم نیستی ، بیزارم از خورشید وُ ماه
ترکیبی از خاکستری ، بر بوم ِ فردا می زنم
چشمان ِ بی آرایشم ، بعد از تو صادق نیستند
جای خودم ، آیینه را ، وقت تماشا می زنم !
مایوس و ُ بی انگیزه در هر شعر دفنت می کنم
روبانِ مشکی گوشه ی سینی ِ خرما می زنم
گاهی تظاهر می کنم ، دارم خودم را می کُشم
قرص ِ مُسکِّن می خورم … اصلا رگم را می زنم!
آنقدر شاعر می شوم تا مادرم عاصی شود
آتش به قلبِ خسته وُ حسّاسِ بابا می زنم
وقتی که ترکم می کنی، من ترکِ دنیا می کنم
یا در خودت غرقم بکن ، یا دل به دریا می زنم !
بسیارزیبا وعاااالی?????????????