شعر ۷۵۸
کودکان سنگم زنند مجنون میدارند مرا. من که مجنون توام آخر چرا سنگم زنی
خانه ام ویران تو کردی دلبرا آخر چرا
خانه ات آباد مجنون را چرا سنگ میزنی
شهره آفاق کردی این دل غم دیده را
شرط یاری کی رواباشد که مجنون را زنی
آمدم کویت که دلدار و تو دلداری دهی
من ندانستم که مجنون راتوهم سنگش زنی
همچو منصور بهر عشقم گر سردارم کنند
سینه مالامال عشقست گرچه توسنگم زنی
_سزاوار

3 Comments

پاسخ دادن به ahoo13700 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *