شعر
خانه ام ویران مکن ای عشق دل درمانده است
بهر دلداری سر و پا در پی آن خانه است
خانه ای کز مهر بنیادش به پا گردیده است
عشق سلطانی آن خانه بر دل کرده است
راز دار خانه جز پیر خراباتی مبین
آنچه ماظاهربه بینیم اوبه دل خوددیده است
خانه ام میخانه هست و شور و شیدایی در آن
آنچه در آن خانه بینی های هویی بوده است
عالیـــــــــــــه استــــــــــاد عزیزم ????
نوش دارویےعزیزم
بازبیمارت منم
زخم دارم برتنم محتاج
دیدارت منم
من به عشقت،ازهمه دنیا
بریدم باوفا
فاش میگویم که هرشب
عاشق زارت منم
میم جانم مثل مرفینے
تسکین میدهی
هرکجاباشےوباشم بازهم
یارت منم
? اهو♥️
?????