شعر ۶۷۵

عشق میباید ، هوای عاشقی در سر کنی
بی وجود عشق نتوان هر دلی یک دل کنی

آسمان و ماه و پروین و زمین در عاشقی
گر نبودی عشق کی بتوان جمال وهور کنی

عاشقی درخاک بین وکوه بین و بر و بحر
رستنی در رستنی جنگل به جنگل آن کنی

هر کدام در نیل عشق افسر ترازافسر کنی
عشق در افلاک بین افلاک را بر تر کنی
عاشقان در عشق مجنون می شوند
عشق چون بینی ندانی عاشقیهاچون کنی

5 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *