شعر ۶۳۱
مست و سرگشته چرا بر در میخانه شوی
شهره شهر به بد نامی و بی نامی شوی
کس نداندکه برعشق کسان مهرتو نیست
شورو شیدائی تو جزطلب باده که نیست
شعر ۶۳۱
مست و سرگشته چرا بر در میخانه شوی
شهره شهر به بد نامی و بی نامی شوی
کس نداندکه برعشق کسان مهرتو نیست
شورو شیدائی تو جزطلب باده که نیست
بسیارزیباوعالی مثل همیشه????????