شعر ۶۲۴

آتش عشقش  وجودم سوخته
چون ذلیخا  تارو پود  افروخته

خانمانم را به آتش‌ دوخته
آبرویم را به کویش ریخته

کوس  رسوائی به برزن ساخته
سینه ام را دم بدم  او  سوخته

تا که بر  گوید  که او  لیلاسته
عاشقی مجنون صفت میخواسته

4 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *