شعر ۶۲۴
آتش عشقش وجودم سوخته
چون ذلیخا تارو پود افروخته
خانمانم را به آتش دوخته
آبرویم را به کویش ریخته
کوس رسوائی به برزن ساخته
سینه ام را دم بدم او سوخته
تا که بر گوید که او لیلاسته
عاشقی مجنون صفت میخواسته
شعر ۶۲۴
آتش عشقش وجودم سوخته
چون ذلیخا تارو پود افروخته
خانمانم را به آتش دوخته
آبرویم را به کویش ریخته
کوس رسوائی به برزن ساخته
سینه ام را دم بدم او سوخته
تا که بر گوید که او لیلاسته
عاشقی مجنون صفت میخواسته
?????
ای جووونم?????????????بسیارزیباوعالی مثل همیشه بزرگواری
لایـــــــــــــــــک استادم ???
?تـــــۅ ضـــــامن ?لبخنـــــد مڹ نیستـــے ?امــا مے تـــــوانے ?بهــــــــــانہ اش باشـــــے !
اهو