شعر ۵۹۸

بسرایم گذری باده بیار
باده  ناب ز میخانه بیار

دف و نی همره‌ آن نائی بیار
صوفی  و  ساقی نماک  بیار

به  نمار نکهت  آن  یار  بیار
به  نگارخانه  ز  دلدار  بیار

چشم مخموروشراب آلوده
از برای دل بیمار  بیار

مهدی این پیرخراباتی مست
از  برایش  می  دردانه بیار

5 Comments

  1. خواستی شعری بگویم شعر من دیگر تویی
    حضرت مضمون زیبای سخن دیگر تویی

    یوسفی حتی زلیخایی برایم عشق من
    بوی ناب و دلکش آن پیرهن دیگر تویی

    عشق ممنوعم تویی ؟ممنوعیت در عشق نیست
    هم نفس هم جان من هم جسم و تن دیگر تویی

    یک دژ محکم بنا کردم برایت در دلم
    پایبند و ساکن ِدر این وطن دیگر تویی

    یاسمن ها را رها کردم کنار پنجره
    بوی ناب هر سمن هر یاسمن دیگر تویی ? اهو♥️

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *