شعر ۵۶۸

تا به کی در عالم  هستی فغان  باید نمود
درد  بی دردی  به  کام  یکدگر  باید نمود

تا به کی باید شنیدن  ناله های  بی کسی
درد هجران از  غم  دل دادگان باید نمود

تابه کی شعروغزل دروصف دلداران سرود
دل به دلدارن سپردن وصف حال ما نمود

شورومستی ازدیار ملک ومهین رفته است
آه و  ناله  جانشین عشق  و شیدائی  نمود

کی دگر  باره  وطن  سوی گلستان میرود
باغبانی  خوش  نوا  در  ملک  ایرانم نبود

One comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *