۴ بهمن ۱۳۹۶ ۴ بهمن ۱۳۹۶ شعر شعر ۵۶۹ شهر آشوب زده ی زلف گره گیر توشد سخن وعظ همش قصه گیسوی توشد در میخانه به بستند که آشوب توشد شیخ میخانه اسیر قد بالای توشد _ مهدی_سزاوار نوشتهٔ پیشین نوشتهٔ بعدی 3 Comments ___hakaki.bahar ۴ بهمن ۱۳۹۶ at ۵:۵۷ ب٫ظ 7 سال ago ??? ahoo13700 ۲۲ بهمن ۱۳۹۶ at ۳:۵۴ ق٫ظ 7 سال ago لایکــــــــــــــتم استادم ??? ahoo13700 ۲۲ بهمن ۱۳۹۶ at ۳:۵۹ ق٫ظ 7 سال ago در آرزوی سایهٔ قد تو هر سحرگه فریاد خاک کوی تو بر آسمان رسیده ما را به رایگان بخر از ما و داغ برنه ای درد و داغ عشق ترا ما به جان خریده ❤️اهو پاسخ دادن به ahoo13700 لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *CommentName* Email* Website Save my name, email, and site URL in my browser for next time I post a comment. Δ
ahoo13700 ۲۲ بهمن ۱۳۹۶ at ۳:۵۹ ق٫ظ 7 سال ago در آرزوی سایهٔ قد تو هر سحرگه فریاد خاک کوی تو بر آسمان رسیده ما را به رایگان بخر از ما و داغ برنه ای درد و داغ عشق ترا ما به جان خریده ❤️اهو
???
لایکــــــــــــــتم استادم ???
در آرزوی سایهٔ قد تو هر سحرگه
فریاد خاک کوی تو بر آسمان رسیده
ما را به رایگان بخر از ما و داغ برنه
ای درد و داغ عشق ترا ما به جان خریده
❤️اهو