شعر ۵۳۷

گفته بودی شعرمو غارت کنی
قافیه  در قافیه  در هم کنی

باشراب نرگست  مستم کنی
خواه ناخواه با دلم  نجوا کنی

پیچ  و تاب گیسوانت وا کنی
از  لبانت  بوسه ها وامم کنی

داستان  عاشقان واگو  کنی
لیلی و مجنون  را  بر ما کنی

6 Comments

  1. شب گمشده در پیچ و خم ِ گیس ِ بلندت
    هر تار ِتـــــو بـــر صد شب یلدا زده طعنه

    لب باز کن ای آنکه لبت با دمِ گرمش
    عمــری به دم ِ گرم ِمسیحا زده طعنه

    اهو❤️ ‌‌‌‌

پاسخ دادن به ahoo137500 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *