شعر  ۴۴۱

گلم خوابست و من مفتون رویش
حکایت  چون  کنم  از‌ گفتگویش

دلی  دارد اسیر و عاشقانه
گرفتار و غریب  بی  آشیانه

_مهدی_سزاوار

One comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *