۲۳ مرداد ۱۳۹۶ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ شعر_مهدی_سزاوار شعر ۴۰۱ نمی دانم چرا مجنون شدم من نمی دانم چرا دل خون شدم من من عاشق ندانستم که چونست که گر عاشق شوم کارم جنونست نوشتهٔ پیشین نوشتهٔ بعدی 6 Comments s_77_mrs ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ at ۳:۳۹ ب٫ظ 8 سال ago نانازی?? tayebeh.h ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ at ۶:۱۸ ب٫ظ 8 سال ago الهی من قربون این نازنین وانیا برم . rshyd3998 ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ at ۶:۵۱ ب٫ظ 8 سال ago ?????? rojhansezavar ۲۴ مرداد ۱۳۹۶ at ۱۲:۵۹ ب٫ظ 8 سال ago عزیزم عشقم ahoo137500 ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ at ۱۱:۰۱ ب٫ظ 8 سال ago ?????لایــــــــــــــــک استادم ahoo137500 ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ at ۱۱:۰۲ ب٫ظ 8 سال ago من کلبه ای از عشقم و ویران تو هستم درمانده ی گرمای دو دستان تو هستم آغشته به “تو” میشود این جسم پر از عشق چون شاعر دیوانه ی چشمان تو هستم? ✨?? ?➡️ اهو❤️✍ پاسخ دادن به tayebeh.h لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *CommentName* Email* Website Save my name, email, and site URL in my browser for next time I post a comment. Δ
ahoo137500 ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ at ۱۱:۰۲ ب٫ظ 8 سال ago من کلبه ای از عشقم و ویران تو هستم درمانده ی گرمای دو دستان تو هستم آغشته به “تو” میشود این جسم پر از عشق چون شاعر دیوانه ی چشمان تو هستم? ✨?? ?➡️ اهو❤️✍
نانازی??
الهی من قربون این نازنین وانیا برم .
??????
عزیزم عشقم
?????لایــــــــــــــــک استادم
من کلبه ای از عشقم و ویران تو هستم
درمانده ی گرمای دو دستان تو هستم
آغشته به “تو” میشود این جسم پر از عشق
چون شاعر دیوانه ی چشمان تو هستم?
✨??
?➡️ اهو❤️✍