شعر  ۴۰۱

نمی دانم چرا مجنون  شدم  من
نمی دانم چرا دل خون شدم  من

من عاشق ندانستم که چونست
که  گر عاشق  شوم کارم جنونست

6 Comments

  1. من کلبه ای از عشقم و ویران تو هستم
    درمانده ی گرمای دو دستان تو هستم

    آغشته به “تو” میشود این جسم پر از عشق
    چون شاعر دیوانه ی چشمان تو هستم?
    ✨??
    ?➡️ اهو❤️✍
    ‌‎‎‌‌‌‎‌‌‌‎‎‌‌‌‎‌‌‌‌ ‏‌

پاسخ دادن به rojhansezavar لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *