سعر  ۳۷۷

امشب است آنشب که خواهم رازدل با تو کنم
شرح هجران و  جوانی  و  جنون با تو کنم
داستان عاشقی بر چهره ات  را  وا  کنم
شکوه ها از  نرگس  مخمور  تو  با  تو  کنم

داستان آشنائی در بهار زندگی
داستان عشوه و عشوه گریهایت کنم

تا بدانی  با دلم  با  این  دل غمدیده ام
داستان ناز و  طنازیت را بر  تو کنم

تا بگویم شربتی از لعل لبهایت  نشد
جرعه جرعه نوش کرده  ترک این عالم  کنم

5 Comments

  1. ???
    ❤️✍ این غزل را می کُنم تقدیم ِ چشمان ِ ترَم
    تا رود شاید غمِ بی یار بودن از بَرَم

    شاید آن روزی بیایَد شادی در اطراف ِ من..
    کز منُ و این عشق مانده اندکی خاکسترم
    دل چو دریا بود، عشق آمد چه طوفانی نِمود
    بُرد با خود زورق ِ بی بادبانُ و لَنگرم

    سایه ای از خود ندارم، شک ندارم بهرِ من
    آفتابی نیست کَز این اِنزوا آرَد درَم

    مشق ِعشقَم نامه ای بود از برای ِ زندگی
    حال می بینَم غلط بوده تمامِ دفترم

    آه از دستِ تو ای بختِ دُروغینم که من…
    حسرت ِ یک شانه را دارم که بگذارم سَرم

    کوره های ِ آتش ، آخر از دلِ من زَر نَساخت!
    آمدم بیرون ولیکن سوخت بال و این پَرم
    #اهو??

پاسخ دادن به ahoo137500 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *