۱۱ مرداد ۱۳۹۶ ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ شعر_مهدی_سزاوار شعر ۳۷۶ صنما بر دل ریشم نگهی ننداختی تا ببینی رخ زردم به چه روز انداختی آه و افغان مرا دیدی و لبخند زدی چشم نازی تو بهنگام گذر ننداختی نوشتهٔ پیشین نوشتهٔ بعدی 3 Comments ahoo137500 ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ at ۵:۳۹ ب٫ظ 8 سال ago ???????لایکــــــــــــــــــتم ahoo137500 ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ at ۵:۳۹ ب٫ظ 8 سال ago ای که رویت چو #گل و #زلف تو چون شمشادست جانم آن لحظه که #غمگین تو باشم #شادست نقدهایی که نه نقدِ غمِ توست، آن خاکَست غیرِ پیمودن باد هوسِ تو، بادَست کار او دارد کموخته کار توست زانکِ کار تو یقین، کارگه ایجادست #آسمان را و زمین را خبرست و معلوم کآسمان همچو زمین امر #تو را مِنقادست #روی بنمای و خمارِ دو جهان را بشکن نه که امروز خماران تو را میعادست #آفتاب ار چه در این دور فریدست و وحید شرقیانند که او در صفشان آحادست خسروان خاک کَفش را به خدا #تاج کنند هر که #شیرین تو را دلشده چون #فرهاد ست مینهد بر #لب خود دست دل من که خموش این چه وقت سخنست و چه گَهِ فریادست ┄ ?Love? ?➡️ اهو ❤️ rshyd3998 ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ at ۱۰:۱۷ ب٫ظ 8 سال ago ????? پاسخ دادن به rshyd3998 لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *CommentName* Email* Website Save my name, email, and site URL in my browser for next time I post a comment. Δ
ahoo137500 ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ at ۵:۳۹ ب٫ظ 8 سال ago ای که رویت چو #گل و #زلف تو چون شمشادست جانم آن لحظه که #غمگین تو باشم #شادست نقدهایی که نه نقدِ غمِ توست، آن خاکَست غیرِ پیمودن باد هوسِ تو، بادَست کار او دارد کموخته کار توست زانکِ کار تو یقین، کارگه ایجادست #آسمان را و زمین را خبرست و معلوم کآسمان همچو زمین امر #تو را مِنقادست #روی بنمای و خمارِ دو جهان را بشکن نه که امروز خماران تو را میعادست #آفتاب ار چه در این دور فریدست و وحید شرقیانند که او در صفشان آحادست خسروان خاک کَفش را به خدا #تاج کنند هر که #شیرین تو را دلشده چون #فرهاد ست مینهد بر #لب خود دست دل من که خموش این چه وقت سخنست و چه گَهِ فریادست ┄ ?Love? ?➡️ اهو ❤️
???????لایکــــــــــــــــــتم
ای که رویت چو #گل و #زلف تو چون شمشادست
جانم آن لحظه که #غمگین تو باشم #شادست
نقدهایی که نه نقدِ غمِ توست، آن خاکَست
غیرِ پیمودن باد هوسِ تو، بادَست
کار او دارد کموخته کار توست
زانکِ کار تو یقین، کارگه ایجادست
#آسمان را و زمین را خبرست و معلوم
کآسمان همچو زمین امر #تو را مِنقادست
#روی بنمای و خمارِ دو جهان را بشکن
نه که امروز خماران تو را میعادست
#آفتاب ار چه در این دور فریدست و وحید
شرقیانند که او در صفشان آحادست
خسروان خاک کَفش را به خدا #تاج کنند
هر که #شیرین تو را دلشده چون #فرهاد ست
مینهد بر #لب خود دست دل من که خموش
این چه وقت سخنست و چه گَهِ فریادست ┄ ?Love?
?➡️ اهو ❤️
?????