شعر  ۳۱۱

گر بیائی  به  برم  نعره  زنان خواهم  رفت
بی سر و پای به کوی تو دوان خواهم رفت

رخ  زیبات  چو  بینم نفسم  خواهد رفت
به  طواف رخ تو سجده کنان خواهم رفت

در پی جام می آن نرگس مست خواهم رفت
چون شرابیست  طهورا  به لبم خواهد رفت

3 Comments

  1. فدای چشم قشنگت تمام بود و نبودم
    ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﮐﻪ ﺳﺮﻭﺩﻡ ﺑﻔﮑﺮ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ
    ﮐﺠﺎ ﺭﻭﻡ ﮐﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻧﯽ
    ﻏﻤﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﺠﺎﻧﻢ ، ﺗﺐ ﺍﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭﺟﻮﺩﻡ

    ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﯼ ﻧﺮﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺒﺎﺭﻡ
    ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺒﺎﺭﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﮐﻪ ﺳﺮﻭﺩﻡ

    ﺑﻪ ﺗﯿﺮ ﺑﺮﻕ ﻧﮕﺎﻫﺖ ، ﺑﻪ ﺑﻐﺾ ﺧﻨﺠﺮ ﺁﻫﺖ
    ﺑﮑﺶ ﺗﺮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﻡ ، ﺑﺰﻥ ﺷﺮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﭘﻮﺩﻡ

    ﺷﮑﺎﺭ ﻃﻌﻨﻪ ﯼ ﭼﺸﻤﺖ ، ﻫﻨﻮﺯ ﺯﺧﻢ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﺩ
    ﻣﺼﻤﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﺮﻑ ﭼﺸﻤﻪ ﯼ ﺭﻭﺩ ?➡️ اهو‌‌ ‌‌?❤️

پاسخ دادن به ahoo137500 لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *